۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

آقای دسینی، آقای گالینابلانکا و باقی قضایا!

تعجب‌م از این‌جاست که با همه‌ی نظارت و دقت عجیبی که ـ ظاهرن ـ روی محتوای برنامه‌های رادیویی و تله‌ویزیونی می‌شود، هنوز باگ‌های عجیب‌غریبی در صحت یا سقم محتوای برنامه‌های به ظاهر ساده و کم‌اهمیت وجود دارد و حیرتم از این‌جاست که هیچ‌کسی ـ مخاطب البته، نظارت خود سازمان که هیچ! ـ نیست اعتراضی هم بکند.
مثال می‌زنم؛ پیش‌کسوت برنامه‌های مشارکتیِ آشپزی‌ْبهانه، جناب گلریز، «نرگسی» آموزش می‌دهد و نتیجه؟ شباهتی به سابقه‌ی ذهنی ما از این غذای سنتی ایرانی ندارد.
نرگسی‌ای که ما می‌شناسیم، برش‌های نسبتن کوتاهی از اسفناج است که در پیازداغ فراوانی که طلایی شده با آب خودش می‌پزد و در آخر با طعم‌دهنده‌ها مزه‌دار می‌شود. نرگس‌ها روی چمن قرار می‌گیرند و در ظرف کشیده می‌شوند؛ بدون آب اضافه، بدون این‌که در تابه را بگذاریم تا روی زرده‌ها بسته شود و زردی‌ش به سفیدی بزند.
نرگسی ما ادا اطوار بی‌خودی و پز فیلان ندارد جناب پیش‌کسوت، که با آب‌وتاب استناد می‌کنید به دستورهای قدیمی آشپزی: «این غذا نیازی به پیازداغ ندارد»، «با آب کم پخته می‌شود» آن‌هم درصورتی که پخت اسفناج ذاتن به آب نیاز ندارد از بس که خودش آب دارد، و الخ.
البته معتقدم که دستور آش‌پزی واقعن دستور متقن و ثابتی ندارد، وحی منزل نیست و با توجه به ذائقه‌ی مخاطب تغییرپذیر است؛ اما این‌که از قوی‌ترین تریبون تصویری موجود آن‌هم با این وسعت عجیب مخاطب، به بدترین شکل ممکن فرهنگ غذایی را بدون پشتوانه‌ی محکم انگولک می‌کنید جز کاشت بذر نفرت و اشمئزاز ـ لااقل در دل من غذادوست ـ عایدی دیگری ندارد.
پ. ن: طبعن و تبعن مشخص است که دارم غر می‌زنم دیگر؟ وگرنه چه حاجت به استناد دست‌وپاشکسته‌ای به آموزش نرگسی شف گلریز.
پ. ن: و البته که کار و رسالت رسانه انگولک کردن است کلن.
پ. ن: موارد لازم برای تهیه‌ی نرگسی: اسفناج 500 گرم، تخم مرغ سه چهار عدد، نمک و فلفل به مقدار لازم، «کره‌ی میهن» یک قالب صد گرمی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر