همین چند روز پیشها بود که در حال و هوای شب قدر، متنی دستبهدست شد که از دعای جوشن کبیر برخاسته بود. میگفت: عبارتیست در این دعا که خدا را به صفت کریم الصفح صدا میزند؛ «یا کٓریمٓ الصَّفْح».
یک بخشش داریم که بخشنده میبخشد ولی فراموش نمیکند، سابقهی خطایت را یک گوشهای از ذهنش ثبتکرده نگه میدارد؛ یک جور احتیاط لابد، یک مدل شرط عقل حتما، خوانش و مصداقی از «آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود». نمیدانم. یک جور بخشش هم داریم که بخشنده جوری میبخشد که انگار تو هیچ خطایی نکردهای، چیزی نبوده و اتفاقی نیافتاده که نیازی به بخشش و فراموشی باشد؛ این جور بخشیدن را در عربی میگویند «صفح». در شب قدر، در دعای جوشن کبیر خدا را اینجوری میخوانند و دلبری میکنند.
چه کسی اینجوری میبخشد؟ جوری که انگار هیچ خطایی نکردی تا نیازمند چشمپوشی و گذشت باشی؟ من میگویم هر که بیشتر عاشق باشد، اویی که بیچونوچراتر دوست داشته باشد. به چپ و راستت نگاه کن که کٓریمٓ الصَّفْح چه کسی هستی، چه کسی کٓریمٓ الصَّفْح توست. عشق را همانجا پیدا کن.
پ. ن: تمام افعال بخشش این متن را بخشایش بخوانید.