من
برایت از شعر مینویسم، شعر مینویسم، از شفا مینویسم، شفا مینویسم.
تکلیف ما رعایت رویاهاست. زندگی در شفا ادامه دارد، عشق ادامه دارد، امید
ادامه دارد. من هم یکی از میان شما، یکی از شما، از همین بسیاران
بیدریغام. بسیارانی در من زیسته و من در بسیارانی زندگی کردهام. ما زنده
میمانیم، ما باید زنده بمانیم. شعر... خوب است، باران خوب است، بوسه خوب
است؛ بوسیدن بیپایان در تو شدن، با تو شدن، از تو شدن.
ـــ سیدعلی صالحی، مقدمهی «ما نباید بمیریم/ رویاها بیمادر میشوند»
پ. ن: سیدعلی صالحی و مقدمه این کتابش را بینهایت دوست دارم.
ـــ سیدعلی صالحی، مقدمهی «ما نباید بمیریم/ رویاها بیمادر میشوند»
پ. ن: سیدعلی صالحی و مقدمه این کتابش را بینهایت دوست دارم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر