پلیلیست درهمی دارم، یکباره و بدون پیشبینی چیزی اجرا میکند که گاهی سراسر مایهی خوشحالیست و گاهی هم آوار فاجعهست.
داشتم کار خودم را میکردم و مشغول بودم که سر و کلهی مایکل جکسون با You are not alone پیدا شد. رفتم به یک روز زمستانی برفی. روزی که دوتا لیوان چای داغ دستم گرفتم و رفتم برای عکاسی توی حیاط. توی حوض خالی از آبمان برف خوب و تمیزی نشسته یود که کسی رویش راه نرفته بود، یک تکه شاخهی خشک درخت پیدا کردم و نوشتم You are not alone و عکس گرفتم. راضی نبودم هنوز. یکی از لیوانهای چای و بعد دومی را گذاشتم و باز عکس گرفتم. بهتر شد. راضی شدم. لایک نفر اول را یادم هست. عکس مال همان بهترین رفیق بود که خودش نفر اول عکس را دید و به اشارهی انگشتی پسندید.
رسیده به But you are not alone / I am here with you / Though we're far apart ... به لبم خندهای از یاد شیرینی چسبیده و با دهنی که از بغض کج و کوله است همراهش میخوانم You're always in my heart / But you are not alone
داشتم کار خودم را میکردم و مشغول بودم که سر و کلهی مایکل جکسون با You are not alone پیدا شد. رفتم به یک روز زمستانی برفی. روزی که دوتا لیوان چای داغ دستم گرفتم و رفتم برای عکاسی توی حیاط. توی حوض خالی از آبمان برف خوب و تمیزی نشسته یود که کسی رویش راه نرفته بود، یک تکه شاخهی خشک درخت پیدا کردم و نوشتم You are not alone و عکس گرفتم. راضی نبودم هنوز. یکی از لیوانهای چای و بعد دومی را گذاشتم و باز عکس گرفتم. بهتر شد. راضی شدم. لایک نفر اول را یادم هست. عکس مال همان بهترین رفیق بود که خودش نفر اول عکس را دید و به اشارهی انگشتی پسندید.
رسیده به But you are not alone / I am here with you / Though we're far apart ... به لبم خندهای از یاد شیرینی چسبیده و با دهنی که از بغض کج و کوله است همراهش میخوانم You're always in my heart / But you are not alone
ــ تو تنها نیستی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر