ــ میخوام بدونم بعد از اینهمه سال، اونُ فراموش کرده یا نه.
+ آخه هر دونستنی که به درد آدم نمیخوره...
ــ میدونین... من همهی این سالا، هر کاری که از دستم برمیاومده براش کردم... دوست دارم بدونم که...
+ گوش کن، گوش کن! اگه آدما از دل و نیت هم باخبر بودن، از دو فرسنگی خونهی همدیگه رد نمیشدن. خود ِ تو... اگر بدونی غذایی که میخوری تو دل و رودهت چه اتفاقی میافته، حاضری از گرسنگی بمیری اما لب به غذا نزنی. حاضری بمیری؟!
ــ بد وضعی گیر کردم. نه میشه زندگی کرد، نه میشه مُرد.
ـــ چهل سالگی، ساختهی علیرضا رئیسیان
+ آخه هر دونستنی که به درد آدم نمیخوره...
ــ میدونین... من همهی این سالا، هر کاری که از دستم برمیاومده براش کردم... دوست دارم بدونم که...
+ گوش کن، گوش کن! اگه آدما از دل و نیت هم باخبر بودن، از دو فرسنگی خونهی همدیگه رد نمیشدن. خود ِ تو... اگر بدونی غذایی که میخوری تو دل و رودهت چه اتفاقی میافته، حاضری از گرسنگی بمیری اما لب به غذا نزنی. حاضری بمیری؟!
ــ بد وضعی گیر کردم. نه میشه زندگی کرد، نه میشه مُرد.
ـــ چهل سالگی، ساختهی علیرضا رئیسیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر