قبلترها فقط تازه به دوران رسیدهها بودند که اصرار داشتند در تمام وجوه زندگی روزمرهشان نمود واضح و تابلویی از «دوران» تازهشان خودنمایی کند؛ تازهبهدورانرسیدهها به طرز نچسبی میخواستند جای پُرشدهی «تهی» دیروزشان را نشان بدهند و بفهمانند که ضعف و نقصشان از بین رفته و ترمیم شده است. حالا هم همانطور است و فقط شکلش بهروز شده؛ آدمها، آنهایی که بخت و خوشی تازه بهشان رو کرده خیلی اصرار دارند مثل آموکسیسیلین، هر شش ساعت یکبار، کپسول خوشبختیشان را به شبکههای اجتماعی بخورانند.
من، با همین سنوسال و تجربه، فهمیدهام خوشبختهای واقعی بدون ادا و اصول مشغول زندگی واقعی خودشانند؛ خوشبختهای واقعی سرشان را انداختهاند پایین و ماست خودشان را میخورند و ککشان بابت خوشبختی یا بدبختی هر کس و ناکسی نمیگزد. خوشبختهای واقعی، شو نمیکنند و از صبح تا شب، پرفورمنس «من خوشبختم، ما خوشبختیم، ببینید (و ــ یحتمل ــ بسوزید)!» نمیدهند. شوی اجباری خوشبختی، شوربختانه خیلی ذلیلانه و بدبختانهست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر