نوشتم «[میبینیم همدیگر را،] وقت هست حالا» و نقطه گذاشتم و فرستادم. پیام فرستاده شده را دوباره خواندم و فکر کردم حالا اگر وقت نبود، اگر دیگر نشد که وقت بشود چه؟ دیدم هیچکداممان از خدا نامه نگرفتهایم که تا کی فرصت داریم؛ بعید نیست هربار، بار آخر باشد، بعید نیست بار بعدی وجود نداشته باشد. دلم بیشتر از آنکه بگیرد، تنگ شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر